Persian translation of Grandfather’s Oven

تنور پدربزرگ

خام بُدم، پخته شدم، سوختم

من دیر به کاروانسرای قونیه رسیدم. به همین دلیل صبحِ فردا نزد منیر شاه رفتم. متوجه شدم که کتابی میخواند و کنجکاو بودم
بدانم چه میخواند. چند ساعت بعد دوباره او را دیدم. روی نیمکتی رو به روی مسجدی که مقام حضرت شمس تبریزی در آن قرار
داشت، نشسته بود. در حال خواندن همان کتاب با جلد قرمز رنگ بود. دیدار سوم در باغ مَرام قونیه اتفاق افتاد. من توصیف این باغ
را از اِولیا چَلَبی خوانده بودم و به همین دلیل به آنجا رفته بودم. مردم قونیه برای لذت بردن از زیبایی باغ و آواز پرندگان به آنجا
میرفتند. منیر شاه باز هم آن کتاب را میخواند. او متوجه من شد و با لبخند نام کتاب را نشانم داد. او به من گفت که از خواندن
تمام کتابهای سِر تیتوس بورکهارد ) Burckhardt Titus Sidi ) لذت میبرد. او گفت: االن در حال خواندن فصلی از کتاب دربارة
“تنور” هستم. متن هم دارای معنی ادبی و هم سمبلیک است. سپس منیر شاه تمثیلی از یک تنور به شکل برج کوچک با گنبدی
روی آن نشانم داد. منیر شاه افزود: این گنبد کمی شبیه گنبد روی مقبره موالنا است. او ادامه داد: تنور واقعی مانند بدن انسان است.
تصویر ساده شدهای از کیهان.

Read more